عکس

من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو

تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من

چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم

چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من

خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم

تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من

شعر و متن عاشقانه sms-jok.ir

ماه من ؟

http://roozebidari.persiangig.com/aks/love/pic8.jpg

ماه من ، غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟!
تو مرا داری و من
هر شب و روز ،
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...
ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !

راهنمای ازدواج برای دختران

 

در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز بوجود آمده کلیه خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .

۱ـ روش کوزه ایی : همان روش قرن های قدیم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت پسر به کوزه می خوره کوزه بشکست و بعد چنین گفته اند که : اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی نتیجه گیری : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه .
(در ضمن اینا همش شوخیه ها چون خودمم دخترم دخترا بهتون برنخوره )

شیطان

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»

کارت عروسی(متن)

در آسمان زندگی خویش جست و جو گر ستاره ای بودیم

به درخشندگی تمام ستارگان

به بلندی آسمان، به زیبایی ماه و نورندگی خورشید

یافتیم هر آنچه را که می خواستیم

پس تو ای خوب در پس نرم آسمان این دو ستاره بدرخش !

سلام به همه دوستای گلم خوبینننننننننننننننن؟

شکر خداااااااااااااااااااااااااااااااا

این عکسی رو که میبینین پایین گذاشتم خیلی دوس دارم شمام اگه افتخار بدین ببینین و نظر بدین  اونوقت می بینم چقدر با حرف من موافقید فدای همتونننننننننننننن

سادگی؟

سادگی را دوست دارم چون با صداقت است, هیچ دروغی درآن راه ندارد مانند کودکی است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه میکند و با معصومیتش هزاران حرف به دنیا میزند



خانم خونه ... آقای خونه...

یه شب خانم خونه اصلا” به خونه بر نمیگرده و تا صبح پیداش نمیشه! صبح بر میگرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه. شوهر بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن! 4.gif

یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه. خانم خونه بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه. ۱۵ تاشون تایید میکنن که آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده!! ۵ تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم خونهء اونا پیش اوناست!!!

زندگی.....

 

اولش همه شكل هم هستیم كوچولو و كچل... حتی صداهامون هم شبیه به همدیگه است با اولین گریه بازی شروع میشه... هی بزرگ می شیم. بزرگ و بزرگتر. اونقدر بزرگ كه یادمون میره یه روز كوچولو بودیم. دیگه هیچ چیزیمون شبیه به هم نیست. حتی صداهامون گاهی با هم میخندیم، گاهی به هم! اینجا دیگه بازی به نیمه رسیده: واسه بردن بازی روی نیمه ی دوم نمیشه خیلی حساب كرد... گاهی باید برای بردن بازی بین دو نیمه دوباره متولد شد.

عکس کارت پستال های عاشقانه

آمدی جانم به قربانت ولی .......؟ (شهریار )

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا 

                                 بی ‌وفا حالا که من افتاده ‌ام از پا چرا؟

نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

                                 سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟ 

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

                                من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟ 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم

                                 دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار

                               اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟ 

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود

                                 ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا؟ 

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

                                 اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟ 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند

                                   در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟ 

 در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

                                  خامشی شرط وفا داری بود غوغا چرا؟ 

 شهریارا بی‌جیب خود نمی‌کردی سفر

                                    این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟ 

 

 چارلی چاپلین می گوید آموخته ام که با پول می شود!

خانه خرید ولی آشیانه نه،

رختخواب خرید ولی خواب نه،

ساعت خرید ولی زمان نه،

می توان مقام خرید ولی احترام نه،

می توان کتاب خرید ولی دانش نه،

دارو خرید ولی سلامتی نه،

خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ،

می توان قلب خرید، ولی عشق را نه