دلتنگی .....
گاهی دلتنگ می شوم دلتنگ تر از همه دلتنگی ها ......
گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و باختن ها را و صدای شکستن را .....
نمی دانم من کدام امید را نا امید کردم ......
کدام خواهش را نشنیدم .....
و به کدامین دلتنگی خندیدم .....
که چنین دلتنگمممممممممم

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۰ ساعت 15:22 توسط هستی
|
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا